گرانی و تورم ایرانی ها را عصبانی تر نموده است، شرایط مالی چطور رفتار های اجتماعی را تغییر می دهد؟
به گزارش لنجان بلاگ، اعتماد نوشت: نرخ تورم در آخرین آمار اعلام شده به وسیله مرکز آمار در آستانه 55 درصد قرار گرفته که نسبت به 6 سال پیش رشد بسیار بالایی را نشان می دهد. این اتفاق چگونه بر سطوح مختلف جامعه تاثیر می گذارد؟
برای یافتن پاسخی درست به این سوال، می توان هم نگاه مالی داشت و هم نگاه جامعه شناسی. از منظر مالی، تورم و کاهش ارزش پول ملی به آسیب های اجتماعی می انجامد که فقر، بالا رفتن سرقت و کیف قاپی و زورگیری و اعتیاد و طلاق و... تنها بخشی از آنهاست.
تورم، مردم را عصبانی تر کرد
برای اینکه بدانیم تورم و افزایش گرانی ها چه تاثیری در سطح جامعه داشته به یک شاخص به نام نزاع ثبت شده در پزشکی قانونی نگاه می کنیم. در سال 96 نزدیک به 544 هزار نزاع در سازمان پزشکی قانونی ثبت شد. اما 4 سال بعد این رقم به بیش از 586 هزار رسید. آمار پزشکی قانونی می گوید در بهار پارسال هم اندازه دعوا 8 درصد نسبت به بهار 1400 بالاتر است. اما از سال 92 تا 96 آمار نزاع ثبت شده در پزشکی قانونی از 607 هزار به 544 هزار مورد کاهش پیدا نموده بود.
چه چیزی موجب تغییر این شاخص و معکوس شدن روند نزاع در ایران در اواخر دهه 90 شده است؟ شاید عوامل زیادی موجب چنین چیزی شده اند، اما بخش بزرگی از آن ها را باید در شاخص های کلان مالی نظیر تورم دید. نرخ تورم از سال 92 تا 96 روندی کاهشی طی کرد و از حدود 33 درصد به حدود 9 درصد کمتر شد. اما از سال 96 روند افزایشی به نرخ تورم برگشت تا اینکه همین سال جاری به 55 درصد رسید. در واقع اینجا یک اتفاق عجیب افتاده و به ازای افزایش 1 درصد به تورم، موارد نزاع 1200 مورد بالا رفته است. یعنی اگر تورم 10 درصد در یک بازه زمانی رشد نموده موارد نزاع 12 هزار مورد بالا رفته است.
عطش پول
پول، زبان برتر عصر ماست، اما اهمیت آن در شرایط تورمی بسیار بیشتر است. در شرایطی که تورم رشد می نماید و اجناس و کالا ها گران می شوند، همه دنبال این هستند که ارزش پول خود را حفظ نمایند. بقای زیستی و اجتماعی انسان بیش از پیش به پول گره می خورد و پول به محور بحث و زندگی افراد تبدیل می گردد.
بخش جوان یک کشور درگیر تورم که روی کاغذ باید بخش مولد آن باشد، برای کسب عایدی بیشتر به سمت راه های مختلفی می روند که گاه به بیراهه های نامشروع نیز کشیده می گردد. مصاحبه های جوانان بر سر مسائل مالی و پول چرخ می زند و تکاپو برای دوچندان کردن پول و عایدی، به جای ارزش های اخلاقی می نشیند.
در شرایط تورمی، پول به ارزش غالب تبدیل و دستیابی به آن به ویژه برای دهک های کم عایدی سخت تر می گردد. این شرایط در اثر تعاملات بین طبقه ای تشدید می گردد. همزمان تجربه تورم برای طبقه بالاتر، افزایش ظاهری ثروت و برآمدن نوعی طبقه نوکیسه است. جوانان طبقه پایین با مشاهده چنین شرایطی، بیش از پیش در پی پول درآوردن هستند و بخشی از این عطش پول، ناشی از کوشش برای رفع احتیاج های اولیه و بخشی نیز ناشی از سرابی است که طبقه نوکیسه شکل گرفته در شرایط تورمی پیش روی آن ها باز می نماید.
بزرگسالی زودرس
شرایط تورمی و رشد بالای تورم، متولدان دهه 70 و حتی 80 را با دوران جوانی کوتاه، گذرا، اندوهبار و یک نوع بزرگسالی سریع و سخت و پرچالش روبرو می نماید.
نتایج پژوهشی که به وسیله حسین افراسیابی دانشیار جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد و مریم بهارلویی دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه یزد اجرا شده این موضوع را تایید می نماید. این دو پژوهشگر با طرح پرسشنامه هایی از جوانان در سن کار، کوشش نموده اند فضای مالی و تاثیر تورم بر سطوح و لایه های مختلف اجتماعی را تحلیل نمایند.
در این پژوهش که دو سال پیش و همزمان با اوج گیری تورم در ایران در نشریه جامعه شناسی کاربردی دانشگاه اصفهان منتشر شده، کوشش محققان بر این بوده که با مکانیزم مصاحبه بتوانند به طور مستقیم بخشی از مسائل و آسیب های اجتماعی تورم را بیان نمایند. به طور مثال، در بخشی از این پژوهش آمده است: پیمان 23 ساله و شاغل در یک کارخانه قند می گوید: ... دانشجوی شبانه بودم. بعد از یک ترم مجبور شدم ترک تحصیل کنم، چون پول نداشتم. شهریه خیلی زیاد شده بود.... خرج خانه هرماه برنج را من می خرم و با من است ولی آنقدر تورم زیاد شده که هر رویایی که داشتم غیرممکن شده است و تازه باید خیلی زود وارد دخل و خرج خونه و قسط و بدهی شوی.
موضوع پول در عادت واره ها
نویسندگان این پژوهش عنوان می نمایند که زندگی در شرایط فشار مالی و به طور خاص تورم، سبب شکل گیری یا برساخت منش یا عادت واره معینی در جوانان شده است. از نظر پژوهشگران، مقوله های هفت گانه برساخته در این مطالعه، منش معینی را شکل می دهند که مهم ترین فاکتور تشکیل دهنده این منش، موضوع پول و زندگی در شرایطی از احساس بی هنجاری است.
نویسندگان می گویند ارزش پول در اثر تورم در منظومه عادت واره جوانان طبقه پایین تشدید شده است. چرا که تورم مالی بالا و مکرر این ولع پول را در افراد ایجاد نموده است. ولعی که بر اساس آن، کنشگران اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که همه مسائل به وسیله پول قابل رفع شدن هستند و پول حلال همه مسائل تلقی می گردد. از طرف دیگر، به علت زندگی در میدان پیش بینی ناپذیر شرایط مالی، نوعی احساس سردرگمی، بی هنجاری و روزمرّگی از طرف جوانان پذیرفته و برای آن ها عادی شده است.
نگرانی از فرهنگ فقر
نویسندگان این پژوهش بعلاوه از یک نگرانی بزرگ صحبت می نمایند که از دیدگاه آنها، تقویت فرهنگ فقر نام دارد. این مفهوم می گوید زندگی در شرایط فقر و فشار مالی، بیکاری و پایین بودن دستمزد از زمینه های شکل گیری فرهنگ فقر است. یکی از مهم ترین مشخصه های فرهنگ فقر، توجه شدید به زمان حال و اکنون همراه با ناتوانی از چشم پوشی موقت از بعضی چیز های خوشایند، به علت چیز های خوشایند بزرگ تر در آینده است. شرایط تورمی به این فرهنگ دامن می زند.
قناعت پیشگی
مهم ترین مکانیزمی که جوانان طبقات پایین برای کنترل و کاهش هزینه ها در شرایط تورمی به کار می برند، حذف هزینه های غیرضروری است. آن ها سعی می نمایند با جلوگیری از ریخت و پاش های اضافه، حذف فراغت و محدودیت در روابط محبت آمیز و حضور در مهمانی و مسافرت هزینه های خود را جواب دهند.
پژوهشی که به آن اشاره کردیم در این باره به نقل از نوید 27 ساله، مجرد و فروشنده می گوید: .. با دوستانم که اصلا دیگر بیرون نمی روم. چون پول می خواهد. قبلا می شد کباب بخورم الان فقط می توانم فلافل بخورم. مهمانی که اصلا وجود ندارد و حتی یک تی شرت ساده هم نمی خرم... تورم موجب شده تا افراد با دقت و حساب و کتاب بیشتری خرید نمایند. اما از آن سو، گرانی و تورم اوقات فراغت را نیز کاهش داده است. بخشی از آن به علت ناتوانی در تامین هزینه ها و به قول مشارکت نمایندگان در این پژوهش، صرفه جویی و قناعت است.
ناهنجاری تعاملی
آسیب ها و ناهنجاری های موجود در روابط روزمره، تعاملات خانوادگی، دوستی و شغلی از پس تورم بالاتر می رود. نویسندگان این پژوهش عنوان می نمایند که از نتایج این مصاحبه ها چنین برداشت می گردد که تورم تنها سبب تضعیف، سستی و کمرنگ شدن حمایت ها و پشتیبانی های خانواده ها از یکدیگر نشده، بلکه موجب روابط تصنعی شده است. در این پژوهش ذکر شده که بر اساس آنچه مشارکت نمایندگان از تجربه خود نقل نموده اند، حمایت های متقابل بین خانواده ها کاهش یافته و اعتماد و صمیمیت نیز میان افراد خانواده و اقوام و نزدیکان کمتر شده است. حتی روابط همسایگی نیز مانند گذشته نیست و بسیار محدودتر شده است.
براساس آنچه مشارکت نمایندگان جوان این پژوهش گفته اند، والدین دیگر قادر نیستند مانند گذشته بچه ها خود را حمایت نمایند، صمیمیت و مصاحبه های خانوادگی کمرنگ شده و رابطه زندگی با شادمانی و محبت را کاهش داده است و در مواقعی که خانواده ها دور هم باشند هم بحث و جدل مالی بسیار غالب است. سعید 26 ساله و مجرد در این باره می گوید: .. کلا رفت و آمد ها قطع شده و کسی دعوت نمی کنه از بس هزینه ها بالا رفته... اگر هم دعوت بشویم اغلب نمی رویم، چون با خود می گوییم از کجا بیاوریم که کادو بدهیم؟
منبع: فرارو