چرا بازیکنان و طرفداران درگیر می شوند؟
به گزارش لنجان بلاگ، ما آمدیم انتقاد کنیم، طبیعیه و حق منِ هواداره که انتقاد کنم. منی که نمی تونم ورزشگاه برم، منی که نمی تونم سر تمرین برم، مجبورم بیام اینجا انتقاد کنم. این بخشی از صحبت های هواداری است که بعد از بازی استقلال و تراکتورسازی برای انتقاد از نتیجه و باخت تیم محبوبش به فرودگاه رفت اما کار به درگیری کشید.
شیوع ویروس کرونا در جهان معادله های بسیاری را برهم زد و حتی برای ورزش هم استثناء قائل نشد تا جایی که همچنان مسابقات فوتبال بدون حضور تماشاگران در همه جای جهان برگزار می گردد و فرصت تخلیه انرژی و هیجان از طرفداران گرفته شد. مسابقات فوتبال در ایران هم بدون حضور تماشاگران برگزار گردید. کرونا فضای استادیوم را که بهترین جا برای تخلیه انرژِی طرفداران فوتبال است، از آنان گرفته و حالا طرفداران به دلیل رعایت پروتکل های بهداشتی حتی نمی توانند سر تمرین ورزشکاران تیم محبوب خود حاضر شوند. بنابراین تنها راه برای ابراز انتقاد یا بیان اعتراض هایشان را تجمع مقابل محل باشگاه مورد علاقه شان می بینند.
البته بعضی از طرفداران باشگاه استقلال بعد از آنکه تیم محبوبشان در جام حذفی مقابل تیم تراکتورسازی باخت، خودشان را به فرودگاه رساندند تا از آنجا به نتیجه بازی اعتراض نمایند اما کار به زد و خورد کشید. گرچه بعد از این اتفاق باشگاه استقلال در یک بیانیه رسمی، افرادی که مقابل فرودگاه تجمع نموده بودند را مجهول الهویه خواند و اظهار داشت: بامداد روز آدینه و پس از بازگشت تیم فوتبال استقلال به تهران، بعضی افراد مجهول الهویه با حضور در مقابل خروجی فرودگاه اقدام به هتاکی، فحاشی و حمله به بازیکنان و اعضای کادر فنی استقلال کردند که در نهایت واکنش تیم استقلال را به همراه داشت. باشگاه استقلال به این وسیله تاسف خود را بابت اتفاق اتفاق افتاده و محکوم کردن رفتار آن عده قلیل، اعلام و در این ماجرا از منافع و حقوق مجموعه این تیم حمایت می نماید.
البته اعتراض به نتیجه بازی جام حذفی و مدیریت تیم استقلال با اعتراض طرفداران مقابل باشگاه ادامه پیدا کرد و این پرسش همچنان مطرح است که در شرایط فعلی که طرفداران از رفتن به استادیوم یا محل تمرین بازیکنان تیم محبوب خود محروم هستند، خواسته هایشان را باید چگونه مطرح نمایند؟
ابوالفضل بِجانی - دکترای مدیریت ورزشی - درباره ارتباط کرونا با فرهنگ طرفداری و صندلی طرفداری در ورزش به خبرنگاران می گوید: چند قطره آب، قدرت تخریب ندارد اما اگر قطرات آب زیاد باشند، سیل می گردد و می تواند تخریبگر باشد. سیل، قدرت طبیعی خودش را دارد اما این ما هستیم که چنین اتفاقی را باید از قبل پیش بینی کنیم و برای مقابله با سیل، سد یا کانال در نظر بگیریم تا از یک اتفاق ناخوشایند جلوگیری کنیم. دو سال پیش سیل در یکی از شهرهای بزرگ ایران خسارت بسیاری به وجود آورد، بعد متوجه شدیم دلیلش این بوده که مسئول وقت آن شهر جهت رودخانه را به بستر خیابان تبدیل نموده و صدمات جانی و روانی بسیاری به خانواده ها و مردم زد. من از این مثال استفاده کردم تا بگویم هیجان افراد به صورت فردی قدرت تخریبی چندانی ندارد اما زمانی که این هیجانات در کنار هم قرار بگیرند نیروی بزرگی به وجود می آورند. مهم ترین حوزه ای که هیجانات و انرژی کنار هم جمع می شوند، ورزش فوتبال است که طرفداران کنار هم جمع می شوند و هیجانات و انرژی بسیاری را به یکدیگر منتقل می نمایند. اگر مدیران از پیش این موضوع را درک نمایند و آن را به رسمیت بشناسند، می توانند از این انرژی بزرگ برای توسعه تیم خود استفاده نمایند اما متاسفانه در کشور ما انرژی جمعی طرفدار به رسمیت شناخته نشده است. مدیران ورزشی، طرفدار را فقط برای پشتیبانی تصمیمات خودشان می خواهند و برای خواسته ها و تمایلات طرفداران جهتی پیش بینی نشده است. مدیرعامل تیم استقلال بعد از پذیرفتن مسئولیت خود در این باشگاه تا چه اندازه در فضاهای عمومی یا رسانه ها ظاهر شده است؟ در این مدت طرفداران این تیم تا چه اندازه فرصت ابراز احساسات خود را از طریق رسانه ها یا فضاهای عمومی داشته اند؟ اگر هم فضایی بوده به رسمیت شناخته نشده است. این موارد موجب می گردد انرژی طرفداری، مدیریت نشده بماند.
او به حس بی عدالتی در ورزش هم اشاره می نماید: گاهی احساس می کنیم الف نسبت به ب از نعمت و امکانات بیشتری برخوردار است. ممکن است واقعا هم چنین چیزی وجود نداشته باشد اما مجموعه اتفاقات به گونه ای رقم می خورد که حس بی عدالتی پدید می آورد.
بجانی ادامه می دهد: در اوایل شیوع کرونا هر گونه تجمعی ممنوع شد و بعدها نتیجه گیری شد که نمی توان همه فعالیت ها را متوقف کرد. به همین دلیل پروتکل های بهداشتی را لحاظ کردند تا فعالیت های اجتماعی، مالی، سیاسی و مذهبی انجام شوند. درباره طرفداران هم یکی از کانال های حداقلی که می شد کشید، در نظر دریافت فضایی برای طرفداران دوآتشه و متعصب تیم های ورزشی بود. به هر حال طرفداران هم تقسیم بندی دارند و درصد کمی از طرفداران، تعصبی و اصطلاحا دوآتشه هستند.
این پژوهشگر فرهنگ طرفداری معتقد است: ملاقات مسئولان و بازیگران تیم ها با طرفداران با لحاظ پروتکل های بهداشتی باعث گفتگو و صحبت کردن طرفین و ابراز احساسات طرفداران می گردد. همچنین مهم ترین بستری که طرفدار می تواند خودش را از طریق آن نشان دهد، کانون طرفداران است که باید به صورت مردمی باشد اما کانون طرفداران در ایران بخشی از باشگاه است. سوالی که من از مسئولان ورزشی کشور دارم این است که یک طرفدار چگونه می تواند نظرش را اعلام کند؟ در کدام رسانه یا جلسه پرسش و پاسخ می تواند صحبت کند؟ وقتی طرفدار در مسائل مالی و زندگی تحت فشار است اما با این وجود از تیم مورد علاقه خود حمایت عاطفی و مالی می نماید، اگر بخواهد مثلا مخالفت خود را نسبت به مسئولان یا بازیگران باشگاه مورد علاقه خود مطرح کند باید چه کار کند؟ متاسفانه ما طرفدار را کل سال رها می کنیم و برنامه ای برای او حتی در استادیوم نداریم و تنها منتظریم خطایی از او سر بزند بعد بیاییم بگویم طرفدار خطا نموده.
او اضافه می نماید: به عقیده من خطا از مدیری است که برای چنین اتفاق هایی پیش بینی انجام نداده است. خطا از طرفدار نیست که احتیاج دارد انرژی انباشته شده ماه هایی که از رفتن به استادیوم محروم بوده را تخلیه کند بلکه خطا از بازیکنی است که قرارداد میلیاردی در کشوری می بندد، در حالیکه حقوق یک کارگر امروز کمتر از سه میلیون تومان است. یک بازیکن میلیاردها پول می گیرد اما آموزش ندیده که چطور با طرفدار برخورد کند یا حداقل بداند که نباید به طرفدار حمله کند! همان طور که اگر یک بازیکن پولش را نگیرد حق اعتراض و شکایت دارد و جهتهای قانونی و کم خطر برای او وجود دارد، یک طرفدار هم که شهروند جامعه است حق دارد اعتراض خودش را مطرح کند. زمانی که طرفدار ضربه جسمانی و روحی ببیند، به خانواده او هم ضربه وارد می گردد. ما باید این موارد را هم ببینیم اما چشم هایمان را می بندیم تا التهاب بخوابد و نوبت به بازی ها یا لیگ بعد برسد.
بجانی پیشنهاد می نماید: می توان همان طور که حضور دوباره افراد جامعه در فضاهای آموزشی، اداری، سیاسی و مذهبی با رعایت پروتکل های بهداشتی تسهیل شد، همین امکان را در فضای ورزشی هم فراهم کرد تا طرفدارن بتوانند انرژی خود را تخلیه نمایند و راحت فریادشان را بزنند. از طرفی سازمان دهی طرفداران باید قبل از آغاز مسابقات انجام گردد. اگر طرفدار را قبل از مسابقات مهم نبینیم و فضای روانی او را تسهیل نکنیم، باز هم شاهد چنین اتفاقاتی خواهیم بود. من فکر می کنم سوءمدیریت این بخش به این دلیل است که مدیران ورزشی ما هیچ وقت طرفدار نبوده اند و حتی یک بار هم از جای طرفدار بازی ها را تماشا ننموده اند بلکه از طریق سیاست و اقتصاد مدیر می شوند و دید سیاسی و مالی دارند در حالی که اگر مدیران یا حداقل مشاوران واقعی ورزشی آنها که تجارب ورزشی و طرفداری دارند، اطلاعات مفید این حوزه را منتقل نمایند، می توانند شرایط را در این زمینه تسهیل نمایند. گاهی اوقات ما از طرفدار انتظار داریم مثل دانش آموز، دانشجو یا تماشاگر سینما عمل کند، مسابقه ای را تماشا کند، تخمه بشکند، گریه کند و برود در حالی که استادیوم فضای دیگری دارد. در ورزش دویدن، داد زدن و پرتاپ کردن به رسمیت شناخته شده و برای آن قوانینی به وجود آمده. بنابراین ذات طرفداری باید به رسمیت شناخته گردد. باید حدی از ابراز احساسات و ابراز وجود را به رسمیت بشناسیم البته نمی توان رفتارهای وندالیستی را هم کتمان کرد چون این رفتار در همه جای جهان وجود دارد که باید تفکیک شوند اما زمانی که ما همه رفتارها را وندالیستی می بینیم و همه را محکوم می کنیم، کنترل از دستمان خارج می گردد.
این دکترای مدیریت ورزشی همچنین مقایسه رفتار طرفداران ایرانی با طرفداران خارجی را درست نمی داند و می گوید: مقایسه شرایط فعلی ما با اروپا درست نیست. زمانی که یک اتاق، چهار درِ خروجی دارد و چهار نفر در آن اتاق باشند، هر کدام می توانند از یک در خارج شوند و اتفاقی نیفتد اما زمانی که یک اتاق فقط یک در خروجی دارد، هر چهار فرد باید از همان در خارج شوند و تراکم ایجاد می گردد. ما در اروپا فضاهای عمومی متعددی در حوزه فرهنگ، اجتماعی، گردشگری، زندگی شبانه و هیجانی داریم. در حالی که فضاهای عمومی در کشور ما به استادیوم ها خلاصه می گردد. به همین دلیل تنها امید افرادی که به عنوان تماشاگر مشارکت دارند، حضور در استادیوم است که این امکان هم در این روزها وجود ندارد.
منبع: خبرگزاری ایسنا