موسیقیدانان ساسانی موسیقی را به دربار اعراب بردند، تلفیق شعر عرب با موسیقی ایرانی
به گزارش لنجان بلاگ، سرویس تاریخ و سیاست خبرنگاران : فرشته حسینی در آنالیز کتاب خاندان های موسیقیدان ایرانی که دوشنبه 5 تیرماه در مؤسسه آوای تاریخ برگزار گردید، درباره تعریف موسیقی گفت: موسیقی به عنوان هنر از ابتدای وجود انسان وجود داشته است وقتی انسان ابتدایی به ساخت ابزار می رسد ابزار فراوری موسیقی فراوری شد و همچنان راه موسیقی ادامه داشت. تعریف های زیادی از موسیقی شده است یکی از جالب ترین تعابیر این بود که مو به معنی هوا و سقی به معنی گره یعنی موسیقیدان آنقدر ظرافت دارد که می تواند هوا را گره بزند. موسیقی نیز به دو بخش، موسیقی طبیعی مانند صدای پرندگان و موسیقی هنری تقسیم می گردد که با استفاده از ادوات و آلات موسیقی نواخته می شد.
او با اشاره به موسیقی در عصر ساسانی ادامه داد: عصر ساسانی یکی از دوره های طلایی موسیقی است به علت اهمیتی که شاهان آن دوره به موسیقی می دادند و موسیقی دانانی که در دربار وجود داشتند. دو موسیقیدان که به عنوان خنیاگر نام برده می شدند (کسی که هم نوازننده بوده و هم خواننده)، بارور (باربد) و نکیسا آدم های مهمی در آن دوران بودند. 148 لحن از دوران ساسانی به جا مانده است از جمله؛ آیین جمشیدی، باغ سیاوشان باغ شهریار و غیره.
این پژوهشگر تاریخ موسیقی عنوان نمود: در زمان اردشیر اول از موسیقیدانان بسیار حمایت و به آن ها طبقه خاصی داده شد، اما تقریبا در زمان خسروپرویز ارتقاء طبقه می گیرند و در تمام مراسم از خنیاگران استفاده می کردند. در تاریخ آن دوران از موسیقیدانانی چون بامشاد، رامتین و سرکش نام برده شده که کمتر نام شان در منابع آورده شده است. بعلاوه باربد یکی از شگفتی های موسیقی آن دوران بوده است. از دستگاه های منصوب به باربد، هفت خسروانی، سی لحن و 360 دستگاهی بوده که ایام هفته، روزهای ماه و سال را که به ساسانیان مربوط می شد بیان نموده است. او در نواختن چنگ هم حاذق بوده است.
فرشته حسینی گفت: درباره اینکه نکیسا ایرانی بوده یا یونانی خیلی توافق نظر وجود ندارد. در آن موقع وقتی می خواستند مطلبی را به گوش شاه برسانند و موجب غضب شاه نشوند از موسیقی استفاده می کردند. درباره نکیسا داستان جالبی روایت شده است که وقتی اسب خسروپرویز (شبدیز) می میرد، هیچکس جرات نمی کند خبر را به گوش خسرو پرویز برساند و نکیسا این قضیه را با شعر به او اطلاع می دهد.
این مدرس دانشگاه درباره تلفیق موسیقی ایرانی و شعر عرب اظهار کرد: موسیقی که عرب پیش از اسلام داشت، به علت نوع زندگی بیابان گردی و کوچ نشینی اعراب بسیار ابتدایی بود. در عوض از نظر شعر غنی بودند و به خاطر آب و هوا و آن حس جنگجویی عرب و اینکه همواره سعی می کردند با رجز خوانی خود و تبارشان را معرفی نمایند باعث شده بود که از نظر شعر غنی باشند، حتی حرکت شتر و صدای پای آن برای آن ها موسیقی الهام بخشی می شده که موجب شکوفایی آن ها در سرودن شعر می شد. ما معلقات سبع را داریم که شامل هفت قصیده سروده هفت شاعر معروف و به خانه کعبه آویزان بوده است.
وی ادامه داد: حلقه واسطه بین فرهنگ ساسانی و اعراب حکومت حیره بود که بیشترین روابط را با حکومت ساسانی داشت. از آن طرف هم با اعراب در رفت وآمد تجاری و سیاسی بود. یکی از راه هایی که موسیقی ساسانی به اعراب انتقال پیدا کرد، حکومت حیره بود.
این پژوهشگر اعلام کرد: بعد از ورود اسلام به ایران تا مدت ها موسیقی چندان بروز و ظهوری نداشت تا اینکه خاندان هایی در عرصه حکومت آمدند که توانستند با فقه اسلامی آشنا شوند و این موسیقی را به خلفا نشان دهند که با مخالفت روبرو نگردد. از جمله عبیدالله بن سُرَیج، از مشهورترین خوانندگان صدر اسلام که از بناهای ایرانی در حال بازسازی خانه کعبه خوشش آمده بود و اشعار آن ها رابه زبان عربی برمی گرداند. بعلاوه بخشی از این اشعار از سوی ایرانیان مهاجر انتقال پیدا می کرد و بخشی هم از طریق اسرا در جنگ ها منتقل می شد.
در سرانجام فرشته حسینی گفت: موسیقی هم مانند دیگر عناصر سازنده تمدن ایران در قرن هفت میلادی به بعد توانست با موسیقی اعراب تلفیق گردد که تاثیر و تأثری بر هم داشتند. در دوره ساسانی ما شاعر خیلی معروفی نداریم یا حداقل نوشته ای باقی نمانده است اما شعر و شاعر معروف عرب زیاد داشتیم. پس از این که اعراب وارد ایران می شوند با تلفیق موسیقی ایرانی توانستند به هم یاری نمایند. دو نکته تا قرن ها در فرهنگ ایرانیان باقی می ماند؛ یکی تاثیر و تأثر زبان عربی و فارسی بر هم و دیگری موسیقی و هنر عربی و ایرانی است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران