دی ام زد؛ سریالی آخرالزمانی با حال و هوای واکینگ دد
به گزارش لنجان بلاگ، مینی سریال چهار قسمتی DMZ بر اساس مجموعۀ کمیک های برایان وود ساخته شده و البته تغییرات ظریفی در آن ایجاد شده تا بیشتر با حال و هوای زمان حال تناسب داشته باشد. نتیجۀ کار تبدیل شده به یک سریال مجذوب کننده و شخصیت محور دربارۀ عشق، رستگاری و جنگ.
به گزارش خبرنگاران؛ داستان این سریال در آینده ای نه چندان دور اتفاق می افتد؛ زمانی که درگیری بین دولت آمریکا و گروهی از شبه نظامیان موسوم به ایالات آزاد آمریکا بالا گرفته و تبدیل به دومین جنگ داخلی این کشور شده است. منطقۀ منهتن نیویورک حالا به منطقه ای غیرنظامی تبدیل شده که نامش DMZ است. ساکنان این منطقه تقریبا همگی وابسته به دار و دسته های مختلف هستند و هر محله تحت تسلط یک دسته است که در راس همۀ آن ها چینتاون و هارلم اسپانیایی قرار دارند.
یکی از بانفوذترین آدم های منهتن پارکو دلگادوی خشن و بی رحم است که رهبر دار و دستۀ شاهان لاتین در هارلم اسپانیایی است. بزرگترین رقیب و دشمن او ویلسون است که در محلۀ چینتاون ریاست می نماید. موازنۀ قدرت بین این دو گروه دائما در حال تغییر است و هرکدامشان به سختی کوشش می نماید که دست بالا را در منطقه داشته باشد.
اما یکی از اصلی ترین شخصیت های سریال زنی به نام آلما اورتگو است که پسرش را در جریان آشوب ها گم نموده است. هشت سال بعد او دارد در DMZ در پی پسرش می گردد. آلما به عنوان یک پزشک گاهی در جهت جستجویش به دیگران هم یاری می نماید.
در این جو کاملا بزرگسالانه و خشن بچه هایی هم هستند که مجبورند خیلی زود وارد دنیای بزرگسالی شوند و یاد بگیرند که چطور گلیم خودشان را از آب بکشند تا بتوانند زنده بمانند. اودی و نیکو دو دوست صمیمی هستند که در این محیط پر از خشونت و وحشت کارشان زباله گردی است. بازیگران نوجوانی که نقش این دو شخصیت را بازی نموده اند واقعا کارشان را فوق العاده انجام داده اند و خیلی خوب شخصیت پیچیدۀ بچه هایی را که در محیطی جنگ زده بزرگ شده اند به تصویر کشیده اند؛ آن ها کاملا سرسخت، باهوش و سر و زبان دار هستند و در عین حال از هر موقعیتی برای سرگرمی و بازی استفاده می نمایند.
معمولا در فیلم ها و سریال های دیستوپیایی این احتمال وجود دارد که شخصیت ها سطحی و قابل پیش بینی بشوند، اما برترین چیز در خصوص این سریال این است که همۀ بازی هایش قوی و چندوجهی هستند. سریال دی ام زد از برخی جهات شبیه واکینگ دد است: خیابان های نیویورک ساکت و خلوت است، ساختمان ها رو به خرابی هستند و هرچقدر هم که فضای احساسی فیلم تاریک باشد باز هم فضای بیرونی روشن و پرنور است؛ انگار که همواره وسط تابستان است. البته یک ایرادی که می گردد گرفت این است که محیط های داخلی خیلی دیستوپیایی به نظر نمی رسند.
فیلمبرداری سریال طوری است که خیلی وقت ها کاملا احساس آشفتگی و شلم شوربای شرایط را به مخاطب منتقل می نماید. برخی از صحنه ها انگار دقیقا از دل کتاب های کمیک بیرون پریده اند؛ کلوزآپ های خیلی نزدیک از چهره ها، زوم های سریع و لحظاتی که انگار شخصیت ها دارند وارد دوربین می شوند؛ همۀ این ها فیلمبرداری سریال را خاص و مجذوب کننده نموده اند.
نکتۀ مثبت دیگری که در سریال وجود دارد این است که به جای تمرکز بر سیاست بیشتر بر آدم ها تمرکز شده است. مضامین انسانی ای مثل رستگاری، بقا، تطبیق پذیری با شرایط جنگی و کوشش برای رسیدن به اهداف و ایدئال ها سراسر سریال را پر نموده اند. تکثر قومی و نژادی نیویورک هم به شکلی خلاقانه و اصیل و فارغ از کلیشه ها در این سریال به تصویر کشیده شده است.
این سریال دربارۀ زامبی ها یا شیوع یک بیماری نیست. این جنگی دائمی بین آدم هاست که دقیقا مثل یک ویروس آخرالزمانی به جان مردم افتاده. زندگی در این منطقۀ جنگ زده خلاصه می گردد در زباله گردی، معامله، کشتن و حفاظت کردن از دیگران. بیشتر مردم همدلی ای با دیگران ندارند شاید به این علت که مدت هاست دیگر به هیچ کس نمی توانند اعتماد نمایند. اما در بین این همه تاریکی نوری مثل آلما هم وجود دارد.
- بازیگران: روزاریو داوسون (Rosario Dawson)، ونوس آریل (Venus Ariel)، بنجامین برت (Benjamin Bratt) و دیگران
- امتیاز: 7.9/10
منبع: blackgirlnerds.com
منبع: فرارو